زندگی نامه شهید
بسم رب الشهداء و صدیقین
شهید منعمی در سال ۱۳۴۶ در روستای چهار روستایی در خانوادهای مومن ولی از طبقه مستضعف پا به عرصه زندگی نهاد نامش داریوش و کشاورز زادهای مخلص بود . و تحصیلات ابتدایی خود را در همان روستای محروم چهار روستایی با کمبود وسایل رفاهی دانشآموزی آغاز نمود و بعد از دوران ابتدایی وارد مدرسه راهنمایی همان روستا شد .
مدرسهای که به نام یکی از شهیدان همین روستا که صدای هل من ناصراً ینصرنی حسین زمانش را شنیده بود و در جبهه شوش بر اثر خمپاره دشمن زبونی به لقاء الله پیوسته ، نام گذاری شده بود . شهید منعمی در دوره راهنمایی چون محیط و همکلاسیهایش فرق می کرد . نسبت به امام و انقلاب اسلامی وظیفه بیشتری را احساس نمود و به فرمان رهبرش امام خمینی لبیک گفت و در ارتش بیست میلیونی شرکت نمود . وی در بسیج فعالیت بسزایی داشت همیشه سعی میداشت که افراد بسیج از نظر معنویت در سطح بالایی باشند تا بتوانند مردم را بیشتر به طرف خود جذب کنند .
شهید منعمی چند خصلت بارز داشت او ایمان کامل به خدای خویش داشت که همچون چراغی راه او را تا افقهای بیکران آسمان روشن کرد . صداقت و راستگویی که آن سیمای پر عطوفت او را در خاطرهها برای ابد ثبت کرد . او خوب مینوشت و امانت قلم را خوب نگاه میداشت . همیشه مستکبران و یادشان را با قلم و زبان رسایش میکوبید و محرومان را که خود از قلب آنها بر خواسته بود ارج مینهاد و الحق هم جان خویش را بر سر آنها نهاد .
شهید منعمی در انجمن اسلامی دانشآموزان مدرسه راهنمایی شهید صید عالی فعالیتهای بسزایی داشت . دانشآموزان را به خواندن نماز جماعت و تشکیل جلسات قرآن تشویق مینمود و همیشه توصیهاش در این بود که میگفت نماز را به جماعت بخوانید ولو اینکه تعدادتان کم باشد وی همچنین در کتابخانه انجمن اسلامی مدرسهاش زحمتهای فراوان میکشید و دانشآموزان را جهت مطالعه کتابهای دین و اخلاق اسلامی تشویق نمود و در جهت مطالعه کتابهای دین و اخلاق تشویق مینمود او عضو شورای انجمن اسلامی دانشآموزان بود و در مراسم یوم الله بیاندازه فعالیت و جدیت به خرج میداد و میگفت که روزهای یوم الله باید زنده نگه داشته شوند . آری او دانش آموزی بود که برای کلاس خیلی موثر و مفید بود که به قول یکی از همکلاسیهایش میگفت داریوش چراغی در بین ما بود . به کلاس نور و روشنایی میداد و کلاس را با نور خود منور ساخته بود . آری او انگیزه عجیبی برای جبهه رفتن داشت به همین مناسبت فضای باز مدرسه را بر خود تنگ احساس نمود و راهی جبهه حق علیه باطل گشت . ولی ناگفته نماند که او به معلمین و دوستان و همکلاسیش قول داده بود که در امتحان آبان ماه شرکت کند و کارنامه نیمه تمامش را کامل نماید اما او در سحر گاه خونین ۱۳۶۱/۰۸/۱۵در حمله تحت نام محرم با رمز یا زینب ،خواهر سرور شهیدان حسین (ع) و در ماه محرم در کربلای عین خوش در خون جوشان خویش غلتید و به خدای خویش پیوست.
نامش و راهش گرامی باد
Visits: 97