عید غدیر در کلام حضرت امام خمینی رحمه الله علیه
حضرت امام خمینی در دوم شهریور ماه سال ۱۳۶۵ در جمع مسئولین نظام درباره واقعه غدیر فرمودند:
حکومت آن است که حضرت امیر به ابن عباس مىگوید که «به قدر این کفش بىقیمت هم پیش من نیست» آنکه هست اقامه عدل است. آن چیزى که حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- و اولاد او مىتوانستند در صورتى که فرصت بهشان بدهند، اقامه عدل را به آن طورى که خداى تبارک و تعالى رضا دارد انجام بدهند، اینها هستند، لکن فرصت نیافتند. زنده نگه داشتن این عید نه براى این است که چراغانى بشود و قصیدهخوانى بشود و مداحى بشود، اینها خوب است، اما مسأله این نیست. مسأله این است که به ما یاد بدهند که چطور باید تبعیت کنیم، به ما یاد بدهند که غدیر منحصر به آن زمان نیست، غدیر در همه اعصار باید باشد و روشى که حضرت امیر در این حکومت پیش گرفته است باید روش ملتها و دستاندرکاران باشد.
حضرت امام خمینی رحمه الله علیه ، عید غدیر خم را که کاشتن بذر ولایت در جان همه مسلمانان است، مختص گروه خاصی نمیدانست و در این باره میفرمود: «امروز که روز عید غدیر است، از بزرگترین اعیاد مذهبی است.
این عید، عیدی است که مال مستضعفان است، عید محرومان است، عید مظلومان جهان است،عیدی است که خدای تبارک و تعالی به وسیله رسول اکرم صلی الله علیه و آله برای اجرای مقاصد الهی و ادامه تبلیغات و ادامه راه انبیا، حضرت امیر علیه السلام را منصوب فرمودند».
روز عید غدیر روزی است که پیامبر اکرم (ص) طبقه حکومت را معین فرمودند و الگوی حکومت اسلامی را تا آخر تعیین فرمودند.”صحیفه نور ج۳ ص ۱۹۷”
ارزش غدیر برای آن است که با اقامه ولایت یعنی با رسیدن حکومت به دست صاحب حق همه این مسائل حل می شود همه انحرافات از بین می رود. ” صحیفه نور ج ۱۰ ص ۱۷۴”
غدیر علی را نساخت علی سبب پیدایش غدیر شد. غدیر منحصر به آن زمان نیست غدیر در همه اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر پیش گرفته است باید روش ملت ها و دست اندرکاران باشد. ” صحیفه نور ج۲۰ ص ۲۸ “
در دعای غدیر می خوانیم : الحمد الله الذی جعلنی من المتمسکین بولایه نه تمسک به محبت. ” صحیفه نور ج ۱۸ ص ۱۲۶ “
ارزش مولا علی علیه السلام
حضرت امام خمینی رحمه الله معتقد بود که بزرگیِ عید غدیر، از وجود با برکت علی علیه السلام است و میفرمود: «مسئله غدیر، مسئلهای نیست که بنفسه برای حضرت امیر یک مسئله ای پیش بیاورد؛ حضرت امیر مسئله غدیر را ایجاد کرده است.
آن وجود شریف که منبع همه جهات بوده است، موجب این شده است که غدیر پیش بیاید. غدیر برای ایشان ارزش ندارد؛ آنکه ارزش دارد، خود حضرت است که دنبال آن ارزش، غدیر آمده است. خدای تبارک و تعالی که ملاحظه فرموده است که در بشر بعد از رسول اللّه کسی نیست که [آنچه] دلخواه است انجام بدهد، مأمور میکند رسول اللّه را که این شخص را که قدرت این معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در جامعه ایجاد کند و یک حکومت الهی داشته باشد، این را نصب کن».
انحراف از سیره پیامبر و ائمه (ع) در سیر و سلوک
خیال کردند یک دسته زیادى که معناى عرفان عبارت از این است که انسان یک محلى پیدا بشود و یک ذکرى بگوید و یک سرى حرکت بدهد و یک رقصى بکند و اینها، این معنى عرفان است؟! مرتبه اعلاى عرفان را امام على- سلام اللَّه علیه- داشته است و هیچ این چیزها نبوده در کار. خیال مىکردند که کسى که عارف است باید دیگر بکلى کناره گیرد از همه چیز و برود کنار بنشیند و یک قدرى ذکر بگوید و یک قدرى تغنى بشود و یک قدرى چه بکند و دکاندارى. امیر المؤمنین در عین حالى که اعرف خلق اللَّه بعد از رسول اللَّه در این امت، اعرف خلق اللَّه به حق تعالى بود مع ذلک، نرفت کنار بنشیند و هیچ کارى به هیچى نداشته باشد، هیچ وقت هم حلقه ذکر نداشت، مشغول بود به کارهایش، ولى آن هم بود. یا خیال مىشود که کسى که اهل سلوک است، اهل سلوک باید به مردم دیگر کار نداشته باشد، در شهر هر چه مىخواهد بگذرد، من اهل سلوکم، بروم یک گوشهاى بنشینم و وِرد بگویم و سلوک به قول خودش پیدا کند.
این سلوک در انبیا زیادتر از دیگران بوده است، در اولیا زیادتر از دیگران بوده است، لکن نرفتند تو خانهشان بنشینند و بگویند که ما اهل سلوکیم و چکار داریم که به ملت چه مىگذرد هر که هر کارى مىخواهد بکند. اگر بنا باشد که اهل سلوک بروند کنار بنشینند، پس باید انبیا هم همین کار را بکنند و نکردند. موسى بن عمران اهل سلوک بود، ولى مع ذلک، رفت سراغ فرعون و آن کارها را کرد، ابراهیم هم همین طور، رسول خدا هم که همه مىدانیم. رسول خدایى که سالهاى طولانى در سلوک بوده است، وقتى که فرصت پیدا کرد، یک حکومت سیاسى ایجاد کرد براى اینکه، عدالت ایجاد بشود. تبع ایجاد عدالت فرصت پیدا مىشود براى اینکه هر کس هر چیزى دارد بیاورد.
وقتى که آشفته است نمىتوانند، در یک محیط آشفته نمىشود که اهل عرفان، عرفانشان را عرضه کنند، اهل فلسفه، فلسفهشان را، اهل فقه، فقهشان را، لکن وقتى حکومت یک حکومت عدل الهى شد و عدالت را جارى کرد و نگذاشت که فرصت طلبها به مقاصد خودشان برسند، یک محیط آرام پیدا مىشود، در این محیط آرام همه چیز پیدا مىشود. بنا بر این، «ما نُودِى بِشِیء مِثْلَ ما نُودِىَ بِالوِلایَه» براى اینکه حکومت است. به هیچ چیز مثل این امر سیاسى دعوت نشده است و این امر سیاسى بوده است، زمان پیغمبر بوده است، زمان امیر المؤمنین بوده است، بعدها هم اگر یک فرصت پیدا مىشد، آنها هم داشتند این معنا را. انحرافات زیاد شده است. بعضى از اهل علم خودمان هم همین معانى را دارند: «لباس جندى حرام است، لباس شهرت است، به عدالت مضر است».
حضرت امیر عادل نبوده؟! حضرت سید الشهدا هم عادل نبوده؟! حضرت امام حسن هم عادل نبوده؟! پیغمبر اکرم هم عادل نبوده؟! براى اینکه لباس جندى داشتند! اینها را تزریق کردند به ما، به ما آن طور دستهاى توطئهگر تزریق کردند که ماها هم باورمان آمده است. تو چکار دارى به اینکه چه میگذرد! تو مشغول درست باش! تو مشغول فقهت باش! تو مشغول فلسفهات باش! تو مشغول عرفانت باش! چکار دارى که چه مىگذرد! در آن وقت، اوایلى که این مسائل پیش آمد، یکى از رفقاى ما که بسیار خوب بود، بسیار مرد صالحى بود و اهل کار هم بود، لکن من وقتى یک قضیه را صحبت کردم که در این قضیه ما باید تحقیق کنیم، گفت به ما چکار دارد، حاصل امر سیاسى است به ما چکار دارد! این طور تزریق شده بود که یک مرد عالم روشنفکر متوجه به مسائل، این طور مىگوید که به ما چکار دارد. پیغمبر هم مىگفت سیاست به ما چکار دارد؟ امیر المؤمنین هم که حکومت داشت، مىگفت سیاست … حکومتى داشت براى ذکر گفتن و براى قرآن خواندن و براى نماز خواندن و همین دیگر؟! حکومت بود، ولایت بود و تجهیز جیوش بود- عرض مىکنم- حکومتها در نصب کردن اینها بود، همهاش سیاست است اینها.
آنى که مىگوید که آخوند چکار دارد به سیاست، آنى که با آخوند خوب نیست، این با اسلام بد است. مىخواهد آخوند را کنار بگذارد- که مىتواند یک کارى توى مردم انجام بدهد- و هر کارى دلشان مىخواهد بکنند و لهذا، این طور شد. البته علماى ما در طول تاریخ این طور نبود که منعزل از سیاست باشند. مسئله مشروطیت یک مسئله سیاسى بود و بزرگان علماى ما درش دخالت داشتند، تأسیسش کردند. مسئله تحریم تنباکو یک مسئله سیاسى بود و میرزاى شیرازى- رَحِمَه اللَّه- این معنا را انجام داد. در زمانهاى اخیرهم مدرس، کاشانى، اینها مردم سیاسى بودند و مشغول کار بودند، اما به قدرى قدرت داشت این دست قوى توطئهگر که نمىشد از فکر حتى اهل علم محترم هم بیرون کرد به اینکه نه، مسأله این طور نیست، مسئله حکومت در زمان پیغمبر بوده و سیاست هم بوده در زمان امیر المؤمنین بوده و سیاست هم بوده، و اینکه همه نقل کردهاند و این قدر غدیر را بزرگ کردهاند، براى اینکه به ما بفهمانند، تعلیم بدهند به ما که این طورى باید باشد.
بازدیدها: ۶۹