قالب وردپرس خرید قالب وردپرس فروشگاه قالب وردپرس قالب مذهبی وردپرس

حدیث

خاطرات

شهید اکبر دهدشتی

شهید اکبر دهدشتی

خاطره 1 واقعا قد کشیده بود شنیدم که برادرم اکبرجهت آموزش در اطراف ماهشهر مستقر شده است. و از قضا فردای آن روز قرار بود وسیله نقلیه ای که راننده اش از بستگان ما بود کمکهایی زا به جبهه ارسال کند.به نزد پدرم رفتم و گفتم :...

ادامه مطلب ...
شهید عبدالخسین شیخ زاده

شهید عبدالخسین شیخ زاده

 خاطره 1 4 آذر 61 بود . بچه ها اطراف سنگرهایشان نشسته بودند صدایی مهیب گاهی فضا را میشکافت و جایی از محوطه که خاکریزکشی شده بود می نشست . بچه ها که دیگر عادت کرده بودند کمتر نگاه می کردند. عبدالحسین تازه از حمام برگشته بود ....

ادامه مطلب ...
شهید ماندنی محمدی

شهید ماندنی محمدی

خاطرات شهید 1. خاطراتي از خواهر شهيد 1-1. عنوان خاطره : فعاليت   زمستان بود و هوا خيلي سرد، ما تا پاسي از شب بيدار بوديم و بعد همگي خوابيديم من كه صبح از خواب بيدار شدم ناگهان چشمم به يك دست لباس خيس كه گوشه اتاق گذاشته بود...

ادامه مطلب ...
شهید عبدالرحیم احمدزاده

شهید عبدالرحیم احمدزاده

خاطرات شهید   1- کبوتری که گویا... درست یک ماه قبل از تولد او کبوتری سپید آمده بود و در خانه ما ماوا گرفته بود ، آرام و مثل اینکه منتظر کسی، روزی و یا چیزی باشد . در کنار و گوشه ای می نشست و باز پرواز می کرد و برمی گشت . تا...

ادامه مطلب ...
شهید مجید شریعتی

شهید مجید شریعتی

خاطرات خاطره به قلم شهيد   عنوان خاطره : خاطرات عمليات والفجر 8 در تاريخ 64/11/21 در محو عملياتي والفجر 8 دست چپ فاو نرسيده به دهانه اروند‌رود خليج فارس  اينجانب مجيد شريعتي عضو ناو تيپ 14 كوثر گردان ترابري فرماندهي گروهان...

ادامه مطلب ...
شهید عبدالله نظری

شهید عبدالله نظری

خاطرات شهید خاطره اي از زبان برادر شهيد آخرين ديدار شهيد در تاريخ 1365/10/15 بود كه به مرخصي آمده بود و تنها خاطره كه شهيد ميگفت : من كه ميدانم در اين جنگ پيروز هستم پس ميجنگم تا انشا الله پيروز بشوم و ميگفت : من و چند نفر از...

ادامه مطلب ...
شهید خسرو نظری

شهید خسرو نظری

خاطرات شهید خاطره از همرزم شهيد سياوش بهمنياري عنوان خاطره : سپاهيان يكصد هزار نفري محمد (ص) در تاريخ ۱۳۶۵/۹/۹ به سوي جبهه حركت كرد و ما هم به همراه تعدادي از برادران بسيجي عازم شديم . قبل از اعزام من با شهيد خسرو نظری...

ادامه مطلب ...
شهید محمد علی شهبازی

شهید محمد علی شهبازی

خاطرات شهید خاطره از زبان برادر شهید “محمود شهبازی” ۱/۱٫عنوان خاطره : نماز جماعت شهيد شهيد محمد علي شهبازي يكي‌از چهره‌هاي انقلابي و مذهبي و الگو بودند . وي در دوران تحصيلات (دبيرستاني) خود قبل از پيروزي انقلاب اسلامي...

ادامه مطلب ...
شهید خسرو نجدی

شهید خسرو نجدی

خاطرات شهید خاطره‌اي از امرالله بويراحمدي 1.عنوان خاطره : بي‌تابي براي خط مقدم سال ۱۳۶۱ سال پر از خاطره و شور بود جوانهاي اين وطن با تمام عشق لبيك گويان كوله بار ساده خود را بر مي‌داشتند و براي دفاع از ناموس و آب و خاك...

ادامه مطلب ...
شهید نصرالله شهمرادی

شهید نصرالله شهمرادی

خاطرات شهید: همرزم شهید شهمرادی می گوید : ‏توی بعد از ظهر گرم و شرجی هیجدهم خرداد ، در حوالی پل فاو با جمعی از دوستان در سنگر منتظر نشسته بودیم تا به موقع اجازه ی عملیات به ما داده شود. ‏نصرالله مهمان داشت ودوست صمیمی اش «...

ادامه مطلب ...
شهید مهدی ناصری پوران

شهید مهدی ناصری پوران

خاطرات شهید خاطره اي از فرزند شهيد (صالح ناصر پوران) عنوان خاطره : عشق به امامان پدرم علاقه و اعتقاد و عشق عجيبي به امامان داشت به خصوص امام رضا (ع) هر ساله ما را براي زيارت امام رضا (ع) تابستانها به مشهد مقدس مي برد برادرم...

ادامه مطلب ...
شهید عباس لیراوی

شهید عباس لیراوی

خاطرات شهید خاطره از زبان مادر شهيد عنوان خاطره : خواب شهادت وقتي مي خواست به جبهه برود تسبيح و ساعتش را يادگاري به من داد و گفت من در اين مرحله شهيد مي شوم خواب امام زمان را ديده‌ام بعد از شش روز كه در جبهه باشم شهيد مي...

ادامه مطلب ...
شهید اسماعیل لحدانی

شهید اسماعیل لحدانی

خاطرات شهید خاطرات از زبان همسرش عنوان خاطره : احترام خاص به ايام محرم در ايام محرم و تاسوعا و عاشورا مسافرت نمي‌كرد و در مراسمات شركت فعال داشت و در ايام محرم در مسجد توزيع پذیرایی را به عهده داشت و براي امام حسين (ع) و...

ادامه مطلب ...
شهید عمار معرف

شهید عمار معرف

خاطرات شهید خاطره‌اي از برادر شهيد عنوان خاطره : توزيع عكس حضرت امام قبل از شكل گيري انقلاب بود شهيد كلاس دوم راهنمايي بود عكسهاي حضرت امام را توزيع مي‌كرد در بين اقوام و محله و خانواده خودمان يادم هست يك روز عكسهاي...

ادامه مطلب ...
شهید حسین منفرد

شهید حسین منفرد

خاطرات شهید خاطره اي از همرزم شهيد اين خاطره‌اي را كه مي‌خواهم تعريف كنم و بيان نمايم در مورد رابطه عميق روحي ايشان با ائمه اطهار (ع) مي‌باشد . شهيد حسين منفرد از لحاظ تقوي و ايمان در مرتبه والايي بودند در عين حال كه خيلي...

ادامه مطلب ...
شهید داریوش منعمی

شهید داریوش منعمی

خاطرات شهید يكي از دوستان و همسنگر شهيد : یک روز شهيد و ما پس از مدتي كه در جبهه بوديم ما را روانه عين خوش نمودند پس از مدت كوتاهي فرمانده گروهان دستور داد كه خودتان را آماده كنيد پس از آن همه وسايل جنگي را آماده كردند...

ادامه مطلب ...
شهید امرالله محمدی

شهید امرالله محمدی

خاطرات شهید ۱. خاطره‌اي از پسر خاله شهيد مهراب شيخ زاده شهيد در يك خانواده‌ي مذهبي و مستضعف ديده به جهان گشود . هنوز دو سالي از عمرش نگذشته بود كه پدرش را از دست داد و كانون گرم خانواده‌شان به سردي گرائيد و مادر او كه...

ادامه مطلب ...
شهید حسین ملک زاده

شهید حسین ملک زاده

خاطرات شهید خاطرات شهيد از زبان دايي (عبدالمهدي اكرامي ) عنوان خاطره : احترام قائل شدن به پدر و مادر در تمام موارد زندگي شهيد بزرگوار حسين ملك‌زاده احترام زيادي به پدر و مادر خود حتي برادران خويش می گذاشتند ايشان زماني...

ادامه مطلب ...
شهید عبدالحسین ملک زاده

شهید عبدالحسین ملک زاده

خاطرات شهید خاطره از پسر عمه شهید ، آقای علیرضا ملک زاده شهيد عبدالحسين ملك زاده با سن كمي كه داشت كاملاً باهوش و طبيعت را كامل مي‌شناخت و همه چیز را در كتاب قرآن و كلاس و مكتب كه در سال قبل رفته بود تطبيق مي‌داد و تفسير...

ادامه مطلب ...
شهید حسن مقیمی

شهید حسن مقیمی

خاطرات شهید خاطره شهيد از زبان همسر شهيد عنوان خاطره : ديدار خالق خاطرات شهيدان چيزي جز فداكاريهاي آنان نخواهد بود . يادم است بعد از پايان يك ماه خدمت در جبهه چند روزي را به عنوان مرخصي به منزل مي‌آمدند كه اين حق تمامي...

ادامه مطلب ...
شهید محمد میرزایی

شهید محمد میرزایی

خاطرات شهید خاطراتي از برادر شهيد ۱. عنوان خاطره : مبارزه با رژيم شاه يادم هست اول شروع انقلاب بود من و شهيد در مدرسه در آبادان درس مي‌خوانديم شهيد آرم شير خورشيد را در مدرسه درآورد و به بچه ها مي‌گفت : كه بيايد با سنگ...

ادامه مطلب ...
شهید حسن محمود نژاد

شهید حسن محمود نژاد

خاطرات شهید خاطرات شهيد از زبان خودش 1-1 ـ عنوان خاطره : جهت كمك از سيد شهدا (امام حسين(ع) )  در سال 1349 پسر عموي شهيد (عباس محمود نژاد) به دلیل مشکلاتی به زندان افتادند پس از يك سال كه در زندان بود شبي شهيد تصميم گرفت كه به...

ادامه مطلب ...
شهید محمد علی موسایی

شهید محمد علی موسایی

خاطرات شهید خاطره ای از مادر شهید اولين باري بود كه محمد مي‌خواست به جبهه برود اما از قبل خودش را براي جبهه آماده كرده بود و هميشه مي‌گفت : مادر مي‌خواهم به جبهه بروم و در كنار ديگر هم رزمندگان باشم و روزي هم كه به جبهه...

ادامه مطلب ...
شهید احمد منصوری زاده

شهید احمد منصوری زاده

خاطرات شهید خاطره‌اي از همسر شهيد عنوان خاطره : كمك به فقرا شهيد نسبت به فقرا مهربان و نسبت به سادات و ائمه علاقه داشت و عشق مي‌ورزيد . روزي دو زن فقير سيد به خانه ما آمدند براي كمك چيزي نداشتم اول زمستان بود و آنها در...

ادامه مطلب ...
شهید علی میرشکاری

شهید علی میرشکاری

خاطرات شهید خاطره اي از برادر شهيد محمد مير شكاري : عنوان خاطره : در طول مدت جبهه حق عليه باطل علي مير‌شكاري در طول انقلاب، يكي از انقلابيونی بود که در طول  این پيروزي با شکوه حضور داشت او در تاريخ 1357/08/05 به دستور امام...

ادامه مطلب ...
شهید غلامحسین منصوری

شهید غلامحسین منصوری

خاطرات شهید از خواهر شهيد: عنوان خاطره : احترام به پدر ومادر خاطره اي كه از اين شهيد به ياد مانده است اين است كه قبل از شهادتش يعني يك ماه قبل با همه اقوام و خويشاوندان خداحافظي كرد انگار ميدانست به شهادت ميرسد بعد به من و...

ادامه مطلب ...
شهید عبدالحمید محمدپور

شهید عبدالحمید محمدپور

خاطرات شهید خاطرات شهيد از زبان برادرش (عبدالمجيد) :‌ 1-1 ـ عنوان خاطره :‌ عشق به امام خميني عاشق امام بود عشق خاصي به امام داشت كه از روستايمان براي مراسم استقبال از امام در سال 57 براي مراسم استقبال 12 بهمن به تهران رفت و...

ادامه مطلب ...
شهید میرحسین موسوی

شهید میرحسین موسوی

خاطرات شهید خاطره اي از زبان پدر شهيد :‌ عنوان خاطره : مهرباني با مردم او ابتداً در بسيج خدمت مي‌كرد سپس زمان سربازي او رسيد عازم تهران شد و مشغول خدمت سربازي شد يك وقت براي ديدار خانواده به مرخصي آمد گفت مي‌خواهم بروم...

ادامه مطلب ...
شهید سید هاشم موسوی

شهید سید هاشم موسوی

خاطرات شهید خاطرات شهيد از زبان همرزم (سيد اسماعيل موسوي) 1 ـ عنوان خاطره : عشق به ولايت به امام خميني (ره) عشق مي‌ورزيد و عاشق ولايت فقيه و امام بود . 2 ـ عنوان خاطره : كمك به محرمين به روستاها مي‌رفت تا فردي فقيري را پيدا...

ادامه مطلب ...
شهید سید ابراهیم موسوی

شهید سید ابراهیم موسوی

خاطرات شهید خاطره از خواهر شهيد ۱ـ عنوان خاطره: روحيه انقلابي و مبارزات شهيد از دوران انقلاب شهيد بزرگوار در دوران مدرسه در مدرسه فردی انقلابي و بسیجی بود وقتي كلاس سوم راهنمايي بود مدير مدرسه آنها فردی ضد انقلاب بود و...

ادامه مطلب ...
شهید سید فخر الدین موسوی

شهید سید فخر الدین موسوی

خاطرات شهید در سال ۱۳۶۰ در ماه مبارك رمضان به اتفاق چند تن از دوستان و شهيد سيد فخرالدين موسوي داشتيم يك ماشين آجر خالي مي‌كرديم و چون نزديك سحر بود صاحب كار برايمان يك سيني پر از غذا آورد كه در آن مقداري حلوا بود و شهيد...

ادامه مطلب ...
شهید سید یوسف موسوی نسب

شهید سید یوسف موسوی نسب

خاطرات شهید خاطره اي از زبان پدر شهيد عنوان خاطره :اهميت به نماز به نمازش خيلي اهميت مي داد نمازش را اول وقت مي خواند و در نمازهاي جماعت شهر و جمعه شركت مي كرد و خيلي اهميت به واجباتش مي داد و هيچ وقت واجباتش را ترك نمي...

ادامه مطلب ...
شهید نادر گودرزی

شهید نادر گودرزی

خاطرات شهید خاطره اي از شهيد از زبان شيخ عبدالنبي صادق زاده :  بسم الله قاصم الجبارين (مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ ) به نقل از شيخ عبدالنبي صادق زاده...

ادامه مطلب ...
شهید احمد گلستانی

شهید احمد گلستانی

خاطرات شهید ۱. خاطراتي از همرزم شهيد خدابخش عباسي عنوان خاطره : روح معنوي حدود ۳ روز قبل از عمليات كربلاي ۴ در جزيره مينو مستقر شده بوديم يك روز بعد از ظهر دو نفر از بچه‌ها وارد شدند تا يك پلاستيك در دست دارند آن را به ما...

ادامه مطلب ...
شهید ابراهیم کدایی

شهید ابراهیم کدایی

خاطرات شهید خاطره اي از مادر شهيد عنوان خاطره : به ياد امام حسين (ع) شهيد كدايي عشق و علاقه خاصي به جبهه داشت يادم هست موقعي كه ميخواست مرحله آخر به جبهه برود به من گفت : مادر هر وقت به ياد من افتادي خليل و حبيب برادرانم را...

ادامه مطلب ...
شهید احمد کهزادی

شهید احمد کهزادی

خاطرات شهید خاطره ای از زبان برادرشهید عنوان خاطره : جام شهداي روستا (فوتبال) شهيد به اتفاق شوراي روستا جامي را تحت عنوان شهداي روستا برگزار كردند شهيد كهزادي به درستكاري و با تقوي معروف بود چند تيم فوتبال با هم به رقابت...

ادامه مطلب ...
شهید کرم کره بندی

شهید کرم کره بندی

خاطرات شهید 1. خاطره‌اي از زن برادر شهيد 1-1 ـ عنوان خاطره : انقلاب بايد پيروز شود شهيد هر موقع از خدمت بر مي‌گشت به اقوام و دوستان سر مي‌زد در اين ميان بعضي از اقوام و نزديكان از روي دلسوزي حرفهايي مي‌زدند كه ايشان را...

ادامه مطلب ...
شهید غلامحسن کرمی

شهید غلامحسن کرمی

خاطرات شهید خاطراتي از زبان آقاي ملك حياتي : 1-1 . اولين خاطره : مثل چماق يك شب من و كرمي و چند تن از بچه هاي پايگاه ، در اتاقي كه براي پايگاه در مسجد صاحب الزمان بود نشسته بوديم اواخر شب بود كه برق رفت من كه فرمانده ي...

ادامه مطلب ...
شهید غلامحسین لیراوی

شهید غلامحسین لیراوی

خاطرات شهید ۱.عنوان خاطره : حل اختلاف بين دو روستا در روستاي بابا حسني شمالي و بابا حسني جنوبي از توابع بندر ديلم كه در مجاورت همديگر بودند سالهاي متمادي اختلافاتي در جهت زمينهاي كشاورزي و مراتع دامداري بين كشاورزان...

ادامه مطلب ...
شهید حسن قادری

شهید حسن قادری

خاطرات شهید خاطرات شهيد از زبان همسرش عنوان خاطره  : مقيد به نماز اول وقت يادم هست هميشه نمازش را سر وقت مي‌خواند و در انجام واجبات مقيد بود و فرزندان را به رعايت نماز اول وقت توصیه می کرد هميشه با اينكه ملوان بود و...

ادامه مطلب ...
شهید خالد قادری

شهید خالد قادری

خاطرات شهید خاطرات شهيد از زبان همسرش عنوان خاطره :‌ زنده نگه داشتن ايام محرم هميشه شهيد بزرگوار تاكيد به برگزاري ايام محرم بصورت باشكوه داشت و هر سال نسبت به سال قبل مي گفت بايد محرم و عاشورا را گرم تر نگه داشت تا نسل...

ادامه مطلب ...
شهید قاسم قادری

شهید قاسم قادری

خاطرات شهید خاطره اي از زن برادر شهيد عنوان خاطره : شركت در راهپيماي‌هاي انقلاب هميشه علاقه به شركت در راهپيمايهاي انقلاب داشت و مي‌گفت براي انقلاب بايد همه چيز خود را داد و فدا شد تا انقلاب و امام خميني (ره) حفظ و شور...

ادامه مطلب ...
شهید غلامرضا قاسمی

شهید غلامرضا قاسمی

خاطرات شهید خاطره‌اي از مادر شهيد عنوان خاطره : كمك به فقرا روزي سر مزار فرزندم نشسته بودم كه زني آمد و گفت اين فرزند شماست گفتم بله گفت عكس او را به من بده گفتم شما كي هستي گفت اين شهيد عزيز قبل از شهادت در گاوداري...

ادامه مطلب ...
شهید محمد علی قنبرنیا

شهید محمد علی قنبرنیا

خاطرات شهید از همرزم شهيد امرالله بوير ۷۸/۷/۲۲ عنوان خاطره : آخرين عكس با كاروان رزمندگان از شيراز عازم جبهه‌هاي جنوب بوديم اتوبوس كوههاي سر به فلك كشيده زاگرس را در مي‌نورديد و از تنگه ابوالحيات گذشته بوديم روي صندلي...

ادامه مطلب ...
شهید زهرا فارسی بندری

شهید زهرا فارسی بندری

خاطرات شهید خاطره اي از زبان برادر و فرزند شهيد : خلاصه مطلب اينكه اين دو شهيده (خاتون عليزاده و زهرا فارسي بندري) واقعاً دو نمونه از زنان اسوه مي‌توان نام برد كه براي ديگران در محله‌اي كه برديم الگو بودند و هيچ موقع كسي...

ادامه مطلب ...
شهید رحیم غلامی

شهید رحیم غلامی

خاطرات شهید خاطره‌اي از برادر شهيد عزيزغلامي : سال 1360 چيزي از جنگ نگذشته بود ، من با برادرم رحيم هر دو در جبهه بوديم ، با توجه به اينكه يتيم  بوديم و با مشكلات زيادي به آن سن و سال رسيده بوديم حقيقتاً همديگر را دوست داشتيم...

ادامه مطلب ...
شهید حمید غلامی

شهید حمید غلامی

خاطرات شهید از برادر شهيد (يوسف غلامي ) خانواده شهید به خاطر فقر و تنگ دستي به خرمشهر سفر كرده بودند و آنجا امور زندگي را مي گذراندند و وقتي كه وضع مالي آنها بهتر شد به وطن بازگشتند و حميد وارد مدرسه شد و دوران مدرسه را...

ادامه مطلب ...
شهید محمد غلامی

شهید محمد غلامی

خاطرات شهید از مادر شهیدان علیرضا و محمد غلامی : قبل از شهادت علیرضا خواب دیدم كه درخت نخلی در حیات داریم و آن درخت خیلی زیاد ثمر كرده كه از دیدنشان تعجب كردم رفتم بچه‌ها را صدا زدم و گفتم بیایید ببینید كه درختمان چقدر...

ادامه مطلب ...
شهید مرتضی غلامی

شهید مرتضی غلامی

خاطرات شهید خاطره اي از برادر شهيد (غلامرضا) 1-1. عنوان خاطره : ساخت آب انبار توسط شهيد در روستايمان آب آشاميدني نيست و نبود شهيد غلامي هنگامي كه از مرخصي 15 روزه خود به روستا آمد تصميم گرفت براي خود و خانواده آب انباري...

ادامه مطلب ...
شهید فریدون غلامی

شهید فریدون غلامی

خاطرات شهید خاطره‌اي از همسر شهيد عنوان خاطره : روياي سبز شبي خواب ديدم كه یک پرچم سبز و يك پرچم سرخ در خانه ما هست صبح كه بيدار شدم فهميدم كه پرچم سرخ پرچم شهادت شهيد است و پرچم سبز پيروزي شهيد است . آقاي احمدي (فرمانده...

ادامه مطلب ...
شهید علیرضا غلامی

شهید علیرضا غلامی

خاطرات شهید خاطره‌اي از مادر شهيدان علي رضا و محمد رضا غلامي 1-1. عنوان خاطره : خبر از شهادت عليرضا قبل از شهادت علي رضا خواب ديدم كه درخت نخلي در حيات داريم و آن درخت خيلي زياد طاره كرده كه از ديدنشان تعجب كردم رفتم بچه...

ادامه مطلب ...
شهید بهادر غلامعلی زاده

شهید بهادر غلامعلی زاده

خاطرات شهید خاطراتي از شهيد از زبان خواهرش 1.عنوان خاطره : تبليغ اسلام در روستا يادم هست آن روزگاري كه مردم به اسلام و دين و انقلاب آگاهي كافي نداشتند شهيد روحاني به روستا مي‌آورد تا مردم را نسبت به اسلام و انقلاب آگاه...

ادامه مطلب ...
شهید موسی غلامزاده دیلمی

شهید موسی غلامزاده دیلمی

خاطرات شهید خاطراتي از شهيد توسط برادر شهيد (محمود غلامزاده) : ۱. عنوان خاطره :‌ مردان خدا ترس ندارند ايشان در طول عمليات با توجه به اينكه وظيفه ترابري و انتقال نيرو و مهمات به فاو را بر عهده داشت هرگز احساس خستگي نمي...

ادامه مطلب ...
شهید مجید عرشی

شهید مجید عرشی

خاطرات شهید خاطره اي از زبان پدر شهيد عنوان خاطره : كمك به مراسمات محرم هميشه تا آنجايي كه ياد دارم در مراسمات امام حسين (ع) و محرم بطور فعال شركت داشت هميشه مي‌گفت : بايد مراسمات محرم و امام حسين (ع) را گرم نگه داريم و...

ادامه مطلب ...

شهید عبدالله علیپور

خاطرات شهید خاطره‌اي از زبان خواهر شهيد برادرم هر بار كه از جبهه برمي‌گشت ، اشتياقش به شهادت بيشتر مي‌شد و از ما مي‌خواست كه براي شهيد شدنش دعا كنيم ، مي‌گفت دعاي بچه‌ها را خداوند بهتر به انجام مي‌رساند ، چرا كه...

ادامه مطلب ...
شهید منوچهر عباسی

شهید منوچهر عباسی

خاطرات شهید خاطره‌اي از خواهر شهيد : به ياد دارم دو سال قبل از انقلاب يعني زمان حكومت محمد رضا پهلوي وقتي كه من دانش‌آموز بودم . در يكي از جشنهاي آن زمان كه مدرسه برايمان شعارهايي تهيه كرده بود . از جمله : شاه سايه...

ادامه مطلب ...
شهید جلال عبدامامی

شهید جلال عبدامامی

خاطرات شهید خاطره اي از همسر شهيد عنوان خاطره : عشق به شهادت يادم هست چندين بار كمكهاي مردمي را با ماشين خودش به جبهه هاي جنگ ميرساند عشق و علاقه خاصي به اين كار داشت يك روزي كه وسايل جهت جبهه ميخواست ببرد گفتم : حاجي...

ادامه مطلب ...
شهید محمد عباسی رضایی

شهید محمد عباسی رضایی

خاطرات شهید مادر شهيد ۱.من چند روز جلوتر احساس كرده بودم كه فرزندم شهيد شده تا اينكه چون يكي از برادرهايش در سپاه مي‌باشد او قبل از همه فهميده بود كه محمد شهيد شده خودش هم موقع رفتن محمد برايش امضاء كرد كه من آن موقع گفتم...

ادامه مطلب ...
شهید حسین صلاحی

شهید حسین صلاحی

خاطرات شهید ۱. خاطره اي از زبان خواهر زاده شهيد : جواني مومن و مقيد ، فعال و پر تحرك بود . بيشتر اوقات خود را در مسجد جامع و پایگاه امام حسن عسكري عليه السلام مي‌گذراند . نسبت به اداي نماز به وقت مقيد بود حتي خودش در مسجد...

ادامه مطلب ...
شهید محمد شهابی

شهید محمد شهابی

خاطرات شهید خاطره اي از فرزند شهيد عنوان خاطره : تاريكي شب پدرم ميگفت : حدود ساعت 9 شب بود كه از سنگر خارج شديم مي‌خواستيم گشتي بروي رودخانه بزنيم ببينيم چه خبر است موقع خارج شدن پنج نفر بوديم و يواش يواش در تاريكي شب...

ادامه مطلب ...
شهید بهادر شهریاری

شهید بهادر شهریاری

خاطرات شهید ۱.خاطره‌اي از حاج حميد جلالپور عنوان خاطره : شهيد در جبهه و چگونگي شهادت از زبان همرزم كوهستان بود و تپه‌هاي پي‌در پي ، بيكران آسمان و انفجار بي‌امان منورها و شليكهاي پياپي . آرپي‌جي زن بودم و بهادر كمكي...

ادامه مطلب ...
شهید یونس شهابی زاده

شهید یونس شهابی زاده

خاطرات شهید خاطرات شهيد از زبان پدرش : آرام بود و موقر ، مهربان بود و با گذشت به نماز اول وقت اهميت خاصي مي‌داد هميشه به من احترام مي‌گذاشت و به قول خودش مي‌خواست به هر نحوي شده گوشه‌اي از زحمات مرا جبران كند . آخرين...

ادامه مطلب ...
شهید عبدالحسین شرطی

شهید عبدالحسین شرطی

خاطرات شهید خاطرات شهيد از زبان مادرش 1 . عنوان خاطره : انجام واجبات يادم هست هميشه با نماز و روزه و اهل مسجد بود واجباتش هيچ وقت ترك نمي‌شد عشق و علاقه خاص به مسجد داشت و نمازهايش را در مسجد مي‌خواند و با مسجد رابطه خوبي...

ادامه مطلب ...
شهید عبدالکریم شرطی

شهید عبدالکریم شرطی

خاطرات شهید 1.خاطره‌اي از فرزند شهيد عنوان خاطره : شيعه شدن پدرم به حضرت علي (ع) خيلي علاقه داشت قبلاً سني بود شيعه شد و رابطه‌‌اش را با حضرت علي (ع) گرم كرد و به او عشق مي ورزيد . پدرم براي اينكه شيعه شده بود پدر و مادرش...

ادامه مطلب ...
شهید نادر شمسی دخت

شهید نادر شمسی دخت

خاطرات شهید خاطراتي از رزمنده محمد ملك حياتي افتخار آن را داشتم كه مدت زيادي در كنار شهيد بزرگوار شهيد شمسي دخت باشم و اين براي من افتخار بزرگی است که آن روزها خدمت ايشان بودم . چون ما از اول كه در پايگاه بوديم ـ پايگاه...

ادامه مطلب ...
شهید پولاد شجاعی زاده

شهید پولاد شجاعی زاده

خاطرات شهید خاطرات همسر شهيد عنوان خاطره : فدا شدن مثل امام حسين (ع) براي امام شب هفتم محرم سال 58 بود در منزل حليم مي‌بختيم همه همسايه‌ها و اقوام و خويشان دور هم جمع بودند كنار ديگ حليم با نواري كه گذاشته بوديم سينه...

ادامه مطلب ...
شهید عبدالحسین سنگورزاده

شهید عبدالحسین سنگورزاده

خاطرات شهید خاطره‌ای از زبان همسر شهید : 1. عنوان خاطره : اسمش را روح الله بگذار تقریباً سه سال با هم زندگی كردیم شهید سنگور زاده خیلی اخلاق خوبی داشت . مخلص بود برای انقلاب . از اول جنگ تا آخر جنگ . از اول انقلاب در جهاد...

ادامه مطلب ...
شهید محمد رضا سرکاری

شهید محمد رضا سرکاری

خاطرات شهید خاطره اي از پدر شهيد : عنوان خاطره : انجام واجبات يادم هست در يازده سالگي نماز را ياد گرفت و نمازش را مي‌خواند و اهميت مي‌داد خاطره اي كه از او دارم يك ماه مبارك رمضان با نا‌مادر‌يش نماز و روزه را با آنكه سن...

ادامه مطلب ...
شهید عبدالصمد سهیلی

شهید عبدالصمد سهیلی

خاطرات شهید خاطره‌اي از عبدالغفار جمالزاده ۱. عنوان خاطره : خبر شهادت دوستم توسط خودش در خواب عمليات والفجر ۸ به وقوع پيوسته بود كه بچه‌ها شاد و خرسند بودند من و دوستان همرزم در آن نتوانستيم شركت كنيم به علت بيماري...

ادامه مطلب ...
شهید محمد جعفر سهیلی

شهید محمد جعفر سهیلی

خاطرات شهید خاطره از همرزم شهید ( یدالله غلامی) نمي‌دانم از كجا شروع كنم ، از كجاي صفاتش بگويم . زبانم قاصر است و عقلم محدود است دستانم مي‌لرزد آخر ، محمد جعفر همانند كتاب شيريني و جذابي بود كه حقير فقط چند صحفه‌اش را...

ادامه مطلب ...
شهید محمد جعفر سعیدی

شهید محمد جعفر سعیدی

خاطرات شهید 1. خاطره‌اي از همرزم شهيد غلامحسين تميمي : ايشان (شهيد سعيدي) از بدو فرمان حضرت امام خميني (ره) مبني بر تشكيل بسيج با روحيه اي شاداب و سرشار از ايمان و عشق به امام (ره) شروع به سازماندهي و آموزش جوانان شهر كرد و...

ادامه مطلب ...
شهید مظفر سهولی

شهید مظفر سهولی

خاطرات شهید خاطره‌اي از مادر شهيد 1 . عنوان خاطره : ديدن شهيد در خواب شبي خواب شهيد را ديدم . شهيد از جايي بلند پيش من آمد و گفت : مادر جان ، بيا و به خانه‌ام نگاه كن . من چون خانه‌اش در جاي بلندي قرار داشت به آن نمي‌رسيدم ...

ادامه مطلب ...
شهید فریدون زنگی

شهید فریدون زنگی

خاطرات شهید خاطره‌اي از حاج بهمنيار بهمنياري یک ماشین جیپ در کنار خاکریز پارک کرده بود و ما به وضوح صدای آهنگران که درون ماشین پخش می شد را می شنیدم و واقعا حال می کردیم. در همین لحظات خمپاره ای درست بر سر جیپ فرود آمد ....

ادامه مطلب ...
شهید غلام زارع

شهید غلام زارع

خاطرات شهید خاطراتي از فرزند شهيد : 1 . عنوان خاطره : اهداء سيمان به مسجد يكي از روزها كه ما نياز مبرم به سيمان داشتيم براي ساخت خانمان، در آن موقع شهيد لازم دانستند كه چند تا كيسه سيمان را از مسجد اهداء كنند و با وجود اينكه...

ادامه مطلب ...
شهید حاصل زارعی

شهید حاصل زارعی

خاطرات شهید 1.خاطرات شهيد از زبان  مادرش :‌ « من سه پسر داشتم و هميشه آرزو داشتم كه يكي از پسرهايم را در راه خدا هديه كنم .» حاصل در كودكي بچه بازيگوشي و همچنين زرنگ بود و هيچ موقع اوقات خود را به بيكاري هدر نمي داد . يك شب...

ادامه مطلب ...
شهید یدالله زیارت زاده

شهید یدالله زیارت زاده

خاطرات شهید ۱. خاطر اتي از زبان پدر شهيد : بعد از اينكه شهيد شد موقع هفته‌اش رسيد و شب جمعه خواب ديد‌م كه امام خميني (ره) و امام خامنه‌اي و چند تا از سادات توي خواب من آمدند و امام خميني اول در منزلم آمد و من مي‌خواستم...

ادامه مطلب ...
شهید ناصر رسولی

شهید ناصر رسولی

خاطرات شهید از زبان همرزمش (خدابخش عباسي) : عنوان خاطره : ديدار معبود در سال ۶۴ يك روز قبل از شهادت ايشان يك شب شهيد رسولي در حال سر زدن از چادر بچه‌ها به آنها نيز اعلام مي‌كرد كه امشب بعد از شام در چادر من جمع شويد...

ادامه مطلب ...
شهید مهدی رزمجو

شهید مهدی رزمجو

خاطرات شهید خاطره‌اي از امرالله بوير احمدي عنوان خاطره : قبر خالي ـ شهيد بعدي كيست شب به خاك سپاري جمعي از شهداي عمليات غرور آفرين فتح‌المبين بود هنوز تربت پاك مزارشان تر بود بعد از نماز مغرب و عشاء با عزيزان شهيد محمد...

ادامه مطلب ...
شهید حسن رزمجو

شهید حسن رزمجو

خاطرات شهید 1. خاطراتي از برادرزاده شهيد (علي اكبر رزمجو) :‌ 1-1. عنوان خاطره :‌ خاطرات هميشه زنده! و فراموش ناشدني از زماني كه چشم به جهان هستي گشودم با دستان پر از مهر عموي مهربانم آشنا شدم ، هميشه از علاقه و مهر و محبتش...

ادامه مطلب ...
شهید عبدالکریم رزمجو

شهید عبدالکریم رزمجو

خاطرات شهید 1.خاطرات شهيد از زبان خواهرش :  عنوان خاطره : روزهاي شيرين با تو بودن برادرم دست‌ها را طلب ميدارم زكام دل برآيد     يا تن سر و به جانان يا جان و تن برآيد هرگاه قصد آن دارم كه در درباره شهيد چيزي بنويسيم دستم...

ادامه مطلب ...
شهیدجمشید رستمی

شهیدجمشید رستمی

خاطرات شهید ۱.خاطره شهيد از زبان پدرش : عنوان خاطره : پيشگویي شهيد شهيد قبل از شهادت به فرمانده شان گفته بود كه من شهيد مي‌شوم و از روي ساعتم مرا خواهيد شناخت و آن كس كه مرا شناخت ، ساعت براي خودش باشد بعد از مدتي كه در...

ادامه مطلب ...
شهید عبدالعزیز رستمی

شهید عبدالعزیز رستمی

خاطرات شهید تقدیم به شهدای هشت سال جنگ تحمیلی سرباز امام خمینی هفت هشت ساله بودم . سال ۶۲یا ۶۳ دقیقا یادم نیست شغل پدرم ملوانی یا به قول خودمان جاشو بود برای تامین معاش خانواده روی لنج های مردم کار می کرد. ما همیشه منتظر...

ادامه مطلب ...
شهید علی روئین تن

شهید علی روئین تن

خاطرات شهید از زبان پدر شهيد ۱.عنوان خاطره : عشق به بسيج شهيد روئين تن عشق و علاقه خاصي به بسيج داشت يكي از بنيانگذاران بسيج در بندر ريگ مي‌باشد و فعاليتهاي زيادي در بسيج داشت و جوانها را تشويق به پيوستن به بسيج مي‌كرد و...

ادامه مطلب ...
شهید ماشاالله رخشان پور

شهید ماشاالله رخشان پور

خاطرات شهید خاطره‌ از زبان مادرشهيد عنوان خاطره : پخش اعلاميه‌هاي حضرت امام (ره) يادم هست اعلاميه‌هاي حضرت امام را در خرمشهر بين مردم توزيع مي‌كرد و بصورت فعال عشق انقلاب در او بود. تا اینکه روزي توسط ساواك دستگير شد و...

ادامه مطلب ...
شهید علیرضا رضایی

شهید علیرضا رضایی

خاطرت شهید خاطرات شهيد به قلم خود شهيد : ۱.عنوان خاطره : مورخه : ۱۹ صفر ۱۳۵۷ مشرف شدن آيت الله طاهري نماينده امام خميني به گناوه به گناوه خبر رسيد كه آيت الله طاهري براي سخنراني كوتاهي به گناوه مي خواهند بيايند . عصر...

ادامه مطلب ...
شهید ناصر داوودی

شهید ناصر داوودی

خاطرات شهید « برگرفته از دفترچه جيبي و غرق بخون شهيد ناصر داودي » ۱. نوشته‌اي از دفترچه يادداشت شهيد ناصر داودي در عصر ۱۳۶۰/۱۲/۲۹ چند ساعت قبل از عيد و يك روز قبل از شهادت : ( در جبهه شوش در سنگر كنار دوستان از جمله شهيد...

ادامه مطلب ...
شهید غلامرضا دشتی

شهید غلامرضا دشتی

خاطرات شهید خاطره شهيد از زبان پدر شهيد : ۱.‌ عنوان خاطره : تشويق بچه‌ها به مسجد يادم مي‌آيد بچه‌ها را تشويق مي‌كرد به شركت در مراسمات مسجد حضور فعال در مسجد و نمازهايش را در مسجد مي‌خواند و علاقه خاصي به مسجد و شركت در...

ادامه مطلب ...
شهید یوسف دشتی

شهید یوسف دشتی

خاطرات شهید خاطره اي از برادر شهيد ( محمود دشتي) : عنوان خاطره : خصوصيات اخلاقي و روحي شهيد شهيد يوسف دشتي در سال ۱۳۴۴ متولد و ۷ سال بعد از آن وارد دبستان شد و تا ديپلم درس خواند از اول راهنمايي تا زماني كه ديپلم گرفت بيش از...

ادامه مطلب ...
شهید ضرغام درخشان

شهید ضرغام درخشان

خاطرات شهید از زبان فرزند شهيد (عبدالله درخشان) :‌ ۱. عنوان خاطره : ايثار و فداكاري در هنگام حمله هواپيماهايي رژيم بعثي عراق به تجهيزات نفتي شهرستان گناوه شهيد درخشان كه تازه از مناطق جنگي برگشته بود با وجود خستگي زياد...

ادامه مطلب ...
شهید محمد علی دارمی

شهید محمد علی دارمی

خاطرات شهید خاطره اي از زبان خواهر شهيد : ( خاطره اي از شهادت برادر عزيزم محمد علي جان ) بنام او كه جان داد و جان خواهد گرفت و رحمتش قوت جانها سوخته گردد از شهادت ناگهاني تواي نو شكفته گل      بيگانه سوخت تا چه رسد...

ادامه مطلب ...
شهید عبدالصادق دریساوی

شهید عبدالصادق دریساوی

خاطرات شهید خاطره اي از همسر شهيد : عنوان خاطره : علاقه او به امام خميني (ره) علاقه زيادي به امام (ره) داشت و نوارهاي او را گوش مي‌داد و به دستورات او عمل مي‌كرد و مي‌گفت : جانم فداي امام (ره) باد و هميشه بچه‌ها را به...

ادامه مطلب ...
شهید نصرالله خزایی

شهید نصرالله خزایی

خاطرات شهید خاطر‌اتي از علي بحريني از سپاه گناوه (1382/04/24) : 1-1. عنوان خاطره : عضويت در سپاه پاسدارن : در سال 1359 حدود برج 10 بوده به اتفاق تعدادي از برادران پذيرش سپاه شديم و مشغول آموزش بوديم همين جا بود كه با برادر...

ادامه مطلب ...
شهید مجید خزایی

شهید مجید خزایی

خاطرات شهید ۱.خاطره‌اي از امرالله بويراحمدي ۱.عنوان خاطره : دعا براي شهادت يادم مي‌آيد روزي در مسجد امام حسين (ع) كه در آن زمان روحاني جليل القدري به نام شيخ محمد نماز اقامه مي‌كرد در صف سوم نماز ايستاده بودم تا در درياي...

ادامه مطلب ...
شهید امان الله خرمی

شهید امان الله خرمی

خاطرات شهید 1 ـ خاطرات شهيد از زبان برادرش (محمد رضا) بنام الله پاسدار حرمت خون شهيدان مدت كوتاهي از تشكيل كميته انقلاب اسلامي در شهرستان گناوه مي گذشت . شهيد خرمي به جهت علاقه اي كه به حضرت امام (ره) و خدمت به انقلاب...

ادامه مطلب ...
شهید نادر خضری

شهید نادر خضری

خاطرات شهید ۱. خاطره اي از زبان برادر زاده شهيد : عنوان خاطره : روياي شيرين تازه از مشهد برگشته بودم كه عمه‌ام به خانه مان آمد و گفت كه روز پنج شنبه در گلزار شهدا يك مسابقه در رابطه با شهيدان اعلام كرده اند اگر ميتواني...

ادامه مطلب ...
شهید احمد خواجه

شهید احمد خواجه

خاطرات شهيد از زبان پدرش عنوان خاطره : شجاعت پدر مي‌گويد احمد گاهي به جاي من با قايق به ماهيگيري مي‌رفت او پسري شجاع و دلير بود حتي در دوران جنگ نيز با دوستش محمد به ماهيگيري مي‌رفت . يك روز غروب براي ماهيگيري با دوستش...

ادامه مطلب ...
شهید محمد علی خواجه

شهید محمد علی خواجه

خاطرات شهید خاطراتي از زبان محمد جعفر عابديني : عنوان خاطره : خاطره‌اي از رشادتها و دلاورمردی های شهيد حدوداً مرداد ماه سال ۱۳۶۱ بود كه وارد جبهه بستان شديم عمليات‌هاي طريق القدس، فتح المبين ، بيت المقدس و رمضان انجام...

ادامه مطلب ...
شهید محمود خاج

شهید محمود خاج

خاطرات شهید 1 ـ خاطره‌اي از درويش منفرد  : من خبر شهادت محمود را به همسرم ندادم . او در بيمارستان شهداء ماهشهر مشغول به كار بود و اينكه بعد از دو روز از رئيس بيمارستان براي خانمم مرخصي خواستم و خبر شهادت برادرش را به آنها...

ادامه مطلب ...
شهید فضل الله حیاتی

شهید فضل الله حیاتی

خاطرات شهید خاطرات شهيد از زبان خواهرزاده‌اش عنوان خاطره : گزيده‌اي از خاطرات حدود نيمه‌هاي شب 19 رمضان 1376 با دوستان رزمنده به چاههاي نوروز مي‌رفتيم يكي از شبها كه براي سركشي با ده نفر از بچه‌ها و فرمانده سوار قايق كه...

ادامه مطلب ...
شهید سیدحسن حسینی

شهید سیدحسن حسینی

خاطرات شهید خاطره اي از سيد عبدالرحمان حسيني عنوان خاطره  : آزادي شهيد از اسارت يك شب خواب ديدم كه پدرم از اسارت آزاد شده است و در روستايمان زيارتگاه امام حسن كنار گلزار شهداء  هست . ما آنجا هستيم و مردم روستا براي ديدن...

ادامه مطلب ...
شهید حسن حیدری شولی

شهید حسن حیدری شولی

خاطرات شهید خاطره‌ای از همسر شهید : عنوان خاطره : حفظ ولایت فقیه رهبری آیت ا... خامنه‌ای همیشه در حفظ ولایت فقیه بود و علاقه زیادی به رهبر معظم انقلاب آیت ا... خامنه‌ای داشت و تاكید می‌كرد به فرزندان كه در خط ولایت فقیه...

ادامه مطلب ...
شهید عبدالطیف حیدر زاده

شهید عبدالطیف حیدر زاده

خاطرات شهید خاطره ای از خواهر شهید مریم حیدرزاده : اولین خاطره كه از برادرم در ذهن دارم این است كه وقتی از جبهه برگشت گفت حدود یك ماه در جبهه نتوانستم كه روزه‌ام را ادا كنم به همین خاطر یك ماه در خانه ماند و بدون اینكه...

ادامه مطلب ...
شهید اردشیر حیاتداوودی

شهید اردشیر حیاتداوودی

خاطرات شهید خاطرات شهيد  از زبان همسرش  1 ـ‌ عنوان خاطره : خواب امام زمان (عج) شهيد دو روز قبل از عيد سال تماس گرفتند و گفتند : من نمي‌توانم مرخصي بيايم شما با بچه‌ها بياييد مناطق جنگي بويژه شلمچه را زيارت كنيم ما بعد از...

ادامه مطلب ...
شهید سید مرتضی حسینی زاده

شهید سید مرتضی حسینی زاده

خاطرات  شهید خاطره اول خاطره‌اي كه شهيد مهدي زرمجو از ايشان داشت اين بود (چون مهدي رزمجو از دوستان صميمي سيد مرتضي بود و هر گاه مي‌خواستند به جبهه بروند با هم به جبهه مي‌رفتند ) مهدي مي‌گفت : وقتي كه در جبهه بستان...

ادامه مطلب ...
شهید عبدالحسین ثقفیان خو

شهید عبدالحسین ثقفیان خو

خاطرات شهید خاطره‌اي از پدر شهيد : خاطره‌اي كه مي‌خواهم تعريف كنم ، مربوط به پسر شهيدم مي‌باشد پسرم در كلاس سوم راهنمايي درس مي‌خواند . به درس و كتاب خيلي علاقه داشت . خوش اخلاق و مهربان بود ، با همه ساده و صميمي برخورد...

ادامه مطلب ...
شهید حیدر تباشیر

شهید حیدر تباشیر

خاطرات شهید خاطره از محمد علي كيا‌: بسمه تعالي با درود و سلام به پيشگاه مولايمان حجه ابن الحسن عسكري (عج) و با درود سلام به پيشگاه مولاي شهيدان امام عظيم الشان حضرت امام خميني قدس سره الشريف : «و تجسن الذي قنلبو في سبيل...

ادامه مطلب ...
شهید غلامرضا تیلک

شهید غلامرضا تیلک

خاطرات شهید 1- خاطراتی به قلم  شهید : بسمه تعالی در تاریخ ۱۳۶۴/۰۹/۱۷ که جهت اعزام به جبهه از شهرستان حرکت کردیم با اعلام بلندگو تبلیغات مردم از اول صبح تا ساعت ۴ ظهر اجتماع کرده و مادرانی را که قرآن در دست و اشک ریزان هاجر...

ادامه مطلب ...
شهید ناصر توسلی

شهید ناصر توسلی

خاطره اي از زبان همسرش عنوان خاطره : عشق و علاقه به امام خميني (ره) سال 1357 بود تلويزيون همه نداشتند روز 12 بهمن بود كه امام (ره) به ميهن بازگشت شهيد بزرگوار بچه‌ها را جمع كرد و گفت بايد همه بچه‌ها را ببريم خانه همسايه كه...

ادامه مطلب ...
شهید مصطفی شیری

شهید مصطفی شیری

خاطرات شهید   قرآن صبحگاهی 1.مادر شهید که زنی مومنه و با خدا بود و همیشه سحرگاه برای ادای فریضه الهی و دعا و راز ونیاز با خداوند از خواب بلند می شد بعد از نماز و دعا مشغول پخت نان و مشتک (نوعی نان محلی) برای خانواده میشد ....

ادامه مطلب ...
شهید علی محمدی

شهید علی محمدی

  خاطرات  1. خاطره اي از برادر شهيد غلامشاه محمدي 1-1‌ـ عنوان خاطره : ناتمام گذاشتن مرخصي   شهيد علي محمدي از ياران اسلام بود او هميشه از من و از جبهه و جنگ سوال مي‌كرد و دلش براي جبهه مي‌تپيد . و اين خاطره بر مي‌گردد...

ادامه مطلب ...
شهید شهسوار تندید

شهید شهسوار تندید

خاطرات شهيد از زبان فرزندش (عليرضا) : 1 ـ‌ عنوان خاطره : شوق يار چه شوقي داشت و چه عشقي . دلش به وسعت دريا بود و خيالش درون قايقها تا عمق خاك جنوب پر مي‌كشيد . اصلاً خيال ماندن نداشت مي‌گفت :به دنيا نيامده تا بماند مي‌رود...

ادامه مطلب ...
شهید حر خسروی

شهید حر خسروی

خاطرات   1.خاطره به قلم خود شهید   هشت ، نه سال بیشتر نداشتم که دیگر از تمسخر همکلاسی هایم خسته شده بودم. دیگر طاقتم طاق شده بود؛ آمدم خانه ، با لب و لوچه ای آویزان و با چهره ای گریان. در خودم بودم که پدرم دستی بر سر رویم...

ادامه مطلب ...
شهید غلامحسین تیموری

شهید غلامحسین تیموری

خاطرات   خاطره اي از رزمنده سليمان كمالي : شهيد بزرگوار ما غلامحسين تيموري مردي مومن فداكار، با اخلاق نيكو ، خنده رو و ساده زيست و بدون تكلف بود  به لحاظ اينكه از همه همرزمان خود مسن تر بود  برادران نيز جهت احترام و...

ادامه مطلب ...
شهید مهدی توکل دریایی

شهید مهدی توکل دریایی

خاطرات  از همسر شهيد : عنوان خاطره : عاشق امام خميني شهيد در بسيج و برنامه‌هاي انقلاب حضوري فعال داشت  و هميشه مي گفت : مي‌خواهم به امام و ميهنم خدمت كنم و با عشق به امام و انقلاب  به جبهه رفت . مي‌گفت بايد به جبهه بروم و...

ادامه مطلب ...

شهید فارس پورحیدر

خاطرات: به قلم شهید: خاطره اول : اعزام به جبهه   در تاريخ 1364/1/25  وقتي كه از گناوه ميخواستم اعزام شوم برادرم نمي‌گذاشت به جبهه بروم ميگفت براي چه ميخواهي بروي مگر دولت براي ما چه كرده است و من چون دانش آموز بودم ميگفت...

ادامه مطلب ...
شهید جمشید برزگر

شهید جمشید برزگر

خاطرات شهید   پدر شهيد مي‌گويد يك روز به شيراز رفته‌ بودم و يك كاپشن براي جمشيد خريدم و بعد از آمدن به او دادم او بسيار خوشحال شد . بعد از دو روز ديدم كه كاپشن را ندارد . پرسيدم جمشيد كاپشن را چه‌كرده‌اي ؟ گفت : برده‌ام...

ادامه مطلب ...
شهید حسن عشایری

شهید حسن عشایری

خاطرات شهید : عنوان خاطره : استخاره صبح روز دل انگیز و زیبا در جبهه میشداغ در بالای شوش بودیم بعد از راز  و نیاز صبح و دعا و زیارت و صبحانه در كنار هم در یك سنگری كه آفتاب نیز پرتوهای طلائیش را برآن می‌تابید نشسته بودیم...

ادامه مطلب ...
شهید بهزاد بهمنی

شهید بهزاد بهمنی

خاطرات   راوی : محمد بهمنی برادر شهید      1.عنوان خاطره : سومین معلم شهید روز تشیع جنازه معلم شهید جهانگیر رشیدی از روستایمان بود وصیتنامه شهید رشیدی در جیب شهید بهزاد بهمنی برادرم بود وقتی بعد از تشییع جنازه به...

ادامه مطلب ...
شهید عزیز بیژنی

شهید عزیز بیژنی

خاطرات    از زبان مادر:   1 ـ‌ عنوان خاطره : آرزو داشتم كه مادر شهيد شوم من هميشه آرزويم اين بود كه مادر شهيد باشم. تا اينكه عزيز شهيدم در خواست به جبهه رفتن  كرد و به اصرار زياد عازم جبهه شد و چندين بار به جبهه رفت تا...

ادامه مطلب ...
شهید حسن بیژنی

شهید حسن بیژنی

خاطرات   مادر شهید:  من هم مانند تمام مادرانی که همیشه منتظر و آماده ی شنیدن هر خبری از طرف فرزندانشان بودند ،خود را مهیا کرده بودم. تنها چیزی که من هیچ وقت فکرش را نمی کردم و غافل شدم ،شهادت هر دو پسرم (حسن و غلامرضا ) در...

ادامه مطلب ...
شهید حمزه بیژنی

شهید حمزه بیژنی

خاطرات :   1.  خاطرات شهيد از زبان خودش : (دفتر يادداشت از جبهه هاي جنگ در اهواز)     سلاح خويش منه بر زمين … برادر من ! … هنوز اول عشق است ميان ما و رهائي ؛ شطي زخون جاري است شناي سرخ بياموز چرا كه بايدمان زين «...

ادامه مطلب ...

شهید غلامرضا بیژنی

خاطرات: خاطره از همرزم شهید(ملک ملک زاده) خاطره اول: من در کنار شهید بیژنی بودم که دشمن شیمیایی زد و شهید بیژنی چفیه و سربند خود را  که مزین به نام مقدس یا زهرا(س) بود به من داد تا بوسیله آن بتوانم مانع از ورود مواد شیمیایی...

ادامه مطلب ...
شهید بهزاد بهزادی

شهید بهزاد بهزادی

خاطر‌اتي از برادر شهيد :   1-1. اولين خاطره  : خاطره ای كه هميشه در ذهنم ميباشد و هميشه به ياد دارم از شهيد اين است كه در زمان جنگ تحميلي ايشان روي نفتكش مشغول به كار بودند و شبها گاهی وقتي به خانه مي آمدند يك شب دايي و...

ادامه مطلب ...
شهید محمد بهزادی

شهید محمد بهزادی

خاطر‌ات شهید: به نقل از برادر شهيد (علي اكبر بهزادي) :   1-1. عنوان خاطره : وفای به عهد    روزي يكي از دوستان شهید به نزد وی رفته و از ایشان درخواست کمک نقدی میکند . شهيد به او قول مي دهد كه احتياجش را برآورده سازد و به او...

ادامه مطلب ...
شهید بهروز بهروزی

شهید بهروز بهروزی

خاطرات شهید: خاطره ای از مادر شهید خاطره اي كه از بهروز دارم اين است كه ما يعني من و فرزند شهيدم جهت يك مسافرت چند روزه با هم به شيراز رفتيم . ظهر به آنجا رسيديم بعد از صرف غذا و خواندن نماز ، بهروز گفت من بيرون ميروم چون كار...

ادامه مطلب ...
شهید عباس بهمنیاری

شهید عباس بهمنیاری

خاطرات شهید: از زبان برادرش عنوان خاطره : عشق به بسيج به فرمان امام هفت يا هشت نفري بوديم در روستايمان بسيج روستا را تشكيل داديم و شهيد عزيزمان بهمنياري يكي از افرادي بود كه بسيج روستا را تشكيل داد و فعال نمود . از بسيج...

ادامه مطلب ...
شهید غلامحسین بهرسی

شهید غلامحسین بهرسی

خاطره ای از خواهر شهید  : عنوان خاطره : نور قرآن   انا لله‌ و انا الیه ‌راجعون تك ، تك عقربه‌های زمان قلب دردمند و زخم دیده عاشقان حسین را به لرزه در آورد و روزگار را به كام دلباختگان حق و حقیقت شیرین ساخت . آری سال 64...

ادامه مطلب ...
شهید ابوالفتح احمدزاده

شهید ابوالفتح احمدزاده

خاطره‌اي از همسر شهيد عنوان خاطره : اسمش را بگذار فاطمه يك روز به من گفت : مي‌خواهم به جبهه بروم . به او گفتم : كه برادرهاي من همه جبهه هستند و نمي‌خواهم شما برويد . ولي او گفت : من ميخواهم بروم آدم هر كجا كه باشد در خانه هم...

ادامه مطلب ...
شهید قاسم اسیری

شهید قاسم اسیری

خاطره: خاطره از هم كلاس شهید، آقای بهمنیار عبدالله پور تا آنجا كه بیاد دارم من و قاسم در یك محله زندگی می‌كردیم خانه آنها جنوب جاده نزدیك دره قرار داشت و خانه ما شمال جاده خانه‌ای كه از در و دیوارهای آن خاطرات بیشمار...

ادامه مطلب ...
شهید محمد باقر ارجمند

شهید محمد باقر ارجمند

خاطرات شهید: از زبان برادرشهید (حسین ارجمند)   1 ـ فعالیتهای شهید برعلیه رژیم ستم شاهی دوران انقلاب شهید محمد باقر ارجمند در تظاهرات انقلاب شركت فعال داشت از طریق شیخ محمد عظیمی در قم و تهران اطلاعیه‌ها و نوارهای حضرت...

ادامه مطلب ...
شهید جهانشیر بردستانی

شهید جهانشیر بردستانی

خاطرات شهید:   1- جواب فرمانده اصلی عملیات را چگونه بدهم ؟ در عملیات والفجر 8 كه با هم بودیم متوجه شدیم که جهانشیر مجروح شده ، به طرف او رفتیم و او را نصیحت كردیم كه برود زخمش را پانسمان كند ولی این فرمانده شجاع و دلیر و...

ادامه مطلب ...
شهید الله داد بهمنیاری

شهید الله داد بهمنیاری

خاطره از شهید: خاطره از زبان برادر شهید:   سال ۶۶ بود در منطقه عملیاتی كربلای ۵ در شرق بصره در شمال خرمشهر در روستای آزاد شده شلمچه اواخر خرداد ماه بود . من در منطقه فاو بودم تازه تسویه‌ حساب كرده بودم و چند روز در منزل...

ادامه مطلب ...
شهید محمود احمدی

شهید محمود احمدی

خاطر‌اتی از زبان برادر شهید (عبدالرسول احمدی) :   1. عنوان خاطره : شهید در یك نگاه شهید محمود احمدی فرزند اسماعیل احمدی متولد سال 1349 در شهرستان گناوه چشم به جهان گشود ایشان دانش آموز سال دوم راهنمایی می بوده هنگامی كه به...

ادامه مطلب ...
شهید هاشم امیری

شهید هاشم امیری

خاطرات شهید: خاطره ای از زبان پدر شهید : پدر شهید می‌گوید طی ماموریتی كه زمان آن مشخص نیست و درست به یاد ندارد شهید زنده یاد ماموریت پیدا می‌كند كه با همراه عده‌ای از دوستان به وسیله دو ناو یدكش ، چهار دستگاه لودر و...

ادامه مطلب ...
شهید محمد آورند

شهید محمد آورند

خاطرات شهید محمد آورند: برگرفته از دفترچه خاطرات شهید :   بسمه تعالی من در این بین جوانی ز جهان سیر شدم صورتم گرچه جوان است ولی پیر شدم امروز كه شور جوانی به سرم نیست عكسم تو نگهدار كه فردا اثرم نیست . ************** اختلاف...

ادامه مطلب ...
شهید ضرغام بیضایی

شهید ضرغام بیضایی

خاطرات شهید: خاطره شهید از زبان مادرش : شهید عزیزم ضرغام طبق صحبتی كه خودش داشت روزی كه می‌خواست به جبهه برود با مسئولش به خانه آمد و گفت من باید طبق فرموده امام به اسلام و میهن خدمت بكنم و باید به جبهه بروم این فرموده...

ادامه مطلب ...
سردار شهید محمد جعفر سعیدی از زبان همرزمان
مصاحبه سردار شهید مجید شریعتی قبل از شهادت
مصاحبه سردار شهید جهانشیر بردستانی
اعزام رزمندگان گناوه ای به جبهه ها . سال 1364
تصاویری از سردار شهید محمد جعفر سعیدی
گوشه ای از مراسم تشییع پیکر سردار شهید سعیدی
مارش جنگ با صدای محمود کریمی علویجه
مداحی زیبای “منم باید برم”
ویدئو بسیار زیبا در مورد شهدا

شهادت شوق وصول یار است، تا انسان هرچه را حصول کرده فدا نکند شراب حضور به وی ندهند و مگر شهادت چیزی جز حضور دائم است… اگر آه تو از جنس نیاز است در باغ شهادت باز باز است. ” زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. ” مقام معظم رهبری

آمار سایت
  • 0
  • 2
  • 93
پیوندها
ارتباط با ما
  • ۰۹۱۷۳۷۷۶۴۷۲
  • ۰۹۱۷۱۷۰۸۹۶۴
  • ۰۹۱۷۳۷۴۵۴۸۰
  • ۰۹۱۷۷۷۴۷۴۶۹
  • ایمیل : ehsanqwe110@gmail.com

مارا دنبال کنید

شهدای شهرستان گناوه « بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم »« اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً »